طلاق…


آخرین قسمت...

طلاق…

اول از همه باید بدونید که مسلماً ممکنه شما در انتخاب خودتون اشتباه کنین.این طبیعیه ولی حماقتی که انجام میدین اینه که فکر میکنین باید اینقدر به این بازی ادامه بدید تا تجزیه روحی بشین! وقتی فرهنگ و عرف غلط اجتماعی اجازه تشخیص درست بهتون نمیده مسلماً باید احتمال بالای گند زدن تو ازدواج رو هم حساب کنین.متاسفانه واقعیت اینه که در ایران و سایر کشورهای سنتی گرا همواره از طلاق بعنوان یه برچسب کثیف برای زن یاد میکنند تا راه دیگری برای به زنجیر کشیدنش وجود داشته باشه.اینقدر این مورد رو سیاه و زشت نشون دادند که در اذهان نقش بسته طلاق یعنی نابودی! در حالیکه طلاق در دنیا یعنی ایجاد فرصتی دوباره با استفاده از تجربه بیشتر…ولی تو ایران تا اسمش میاد پسرها لبشون رو یه ور میکنن، یاد مهریه می افتن! و دخترها هم تصویر گودزیلا رو تو مغزشون ترسیم میکنن! درحالیکه احتمال اینکه به این مرحله برسید واقعاً برای همه افراد یکسانه.بدلیل عدم رفتار صحیح بین زن و مرد در جامعه مسلماً ضریب انتخابی اشتباه بالایی وجود خواهد داشت.ولی متاسفانه افراد حاضرند خودشان و دیگران را از بین ببرند ولی بعنوان یک فرد طلاق گرفته شناخته نشوند.اختلاف یک چیز عادی بین دو نفر میباشد اما بعضی مواقع که افراد هیچگونه سنخیتی با هم ندارند دیگه شورش در میاد و یک صحنه نبرد در جهت تخریب یکدیگر آغاز میشه.واقعیت اینه که خوردن یه کاکتوس درسته از زندگی با بعضی افراد راحتتره! مردانی که فلسفه اونها اینه که خانواده ما از شما یرتره و اینکه به اصطلاح گربه رو دم در حجله بکشند تا زن بفهمه رئیس کیه!زن رو همواره محتاج نگه دارند تا بتونند حکمرانی کنند!! واقعاً خاک برسر بعضیها کنن که دیگه نفهمی رو به انتهاش رسوندند . یا زنانی که اصلاً نمیفهمند زندگی

مشترک یعنی ساخت یک مکان جدید از نقطه صفر نه اینکه حسرتها یا افاده های خونه باباشون رو از مرد طلب کنند! واقعیت اینه که باید سعی کرد که در زندگی به یک تفاهم رسید ولی بعضی افراد واقعاً ارزش ندارند که اصلاً همسر داشته باشند و مسلماً زندگی با این افراد اگر نابودتون نکنه حداقل شما را به یه پله بالاتر ارتقا نمیده.من در قسمتهای قبلی خودم رو خفه کردم تا بشما بگم زندگی فقط در ازدواج خلاصه نشده.خواستم بدونین که ممکنه همین شما که فکر میکنی چشمات رو باز کردی بد جور سیلی بخوری! مردها معمولاً تمام زندگی رو در ازدواج خلاصه نمیکنن و برای همین میبینیم که در مواقع بحرانی ضربه کمتری میخورن ولی من مخصوصاً روی خانمها زوم کردم تا متوجه بشوند دارن در جهتی تمام زندگیشون رو سرمایه گذاری میکنن که احتمال باختنش هم خیلی زیاده..باختن هم حتماً نباید به فعل طلاق ختم بشه بلکه خیلی ساده کافیه زن مردی بشین که از نظر اخلاقی سالمه و موقعیت خوبی هم داره ولی فرهنگش خودخواهیه و زن رو یه دستمال کلینکس میبینه که به وقت احتیاج ازش استفاده کنه و بعد از مصرف بندازه دور! کسی که زن روچیزی بجز یک اسباب بازی شبانه نمیبینه و مسلماً احساساتتون رو منجمد میکنه! نمونه اش هم درصد بالایی از افراد دور و برمون هستند که فکر هم میکنند اصلاً اینگونه نیستند ولی بعد از چند سال …نمونه ساده ترش همین ضربات عاطفی که پسرها و دخترهای عاشق! مدام بهم وارد میکنند…..طلاق آخر دنیا نیست .ولی خیلی از زنها نمیتونند انجامش بدهند .چون ترس از فلاکت و اینکه توانایی سر پای خود بودن رو ندارند اونها رو توی شن زار یک انتخاب غلط نابود میکنه.این هم تقصیر خودشونه.من در قسمتهای گذشته حنجره ام رو پاره کردم و گفتم چیکار باید کرد تا سقف رو سرتون خراب نشه و اگر توجه نکردید یا زمان شما گذشته متاسفانه باید بگم شب بخیر…بازی تموم شد…….طلاق ننگ نیست بلکه یعنی شما در اتخاب یک فرد اشتباه کردید . من قبول دارم شرایط ایران در این مورد از دنیای حیوانات هم ظالمانه تره ولی به هر حال دلیل نمیشه شما روحتون زنگ بزنه.اگر در جهت بهبودتون تکون نمیخورین این مقدار زیادیش از ضعف و ترس شماست.پس لطفاً کمتر دیگران رو مقصر بخونین.دلایل اطرافیان هم چرت و پرته.این یه تصمیم فردیه و اطرافیان فقط میترسن که مجبور بشن خرج شما رو بدن و اینکه نمی خوان اسم

طلاق تو خانواده بیاد! منطق پوسیدشون میگه شما منجمد بشین تا خانواده آبروش حفظ بشه! حالا من نمیدونم صدور مجوز به یک نفر برای کشتار روحی شما ، آبروی این خانواده رو چطور حفظ می کنه!؟ در مورد آقایون هم باید بگم لطفاً یک ذره شرف داشته باشید! اگر قرار شده جدا بشین زنتون رو نقره داغ نکنید!اینقدر شکنجه ندین تا این ششتون حال بیاد! مرد باشین و دستش رو بگیرین تا بتونه رو پاش بایسته و بعد از شما جدا بشه.این فقط یک اشتباه بوده و خسارتش قتل روحی نیست! از طرف دیگه برخلاف نظر عامه اصلاً روی زمین نمی مونین! براحتی خواستگار براتون پیدا میشه با این تفاوت که اینبار شما با تجربه بالاتر اقدام میکنین.خودتون رو هم لوس نکنین لطفاً!!! مثلاً بگین دیگه شوهر نمی خوام چون از مرد بدم اومده!! یا عین آدمهای احمق دوباره خودتون رو به یه چیز ختم کنین و مثلاً این دفعه بگین میخوام بچه ام رو بزرگ کنم!! فرتی هم بچه دار نشین.صبر کنین چند سال رو طی کنین و زمانیکه حس کردید امکانش وجود داره و همه چیز روال منطقی گرفته اینکار رو انجام بدین.هیچ مردی هم با بچه آدم نشده! این تفکر که بچه دار شین تا مرد رو نگه دارین کاملاً پوچ و بی اساسه.در انتها باید بگم تا اونجایی که ممکنه تحمل کنین ولی اگه احساس کردین که شرایط براتون مسائد نیست و دارین خسارت میبینین حتی یک ثانیه رو هم درش تردید نکنین.خانمهایی که همینطور غر میزنند ولی دست رو دست میزارند کسانی هستند که قدرت گرفتن یه تصمیم رو ندارند و همینطور به حرفهای من در بخشهای قبلی توجه نکرده اند.ببخشید ولی باید بگم در اینصورت شما از بین رفتید.دلیلش هم فقط و فقط عدم واقع بینی خودتون بوده و نه دلیل دیگه.در ایران امکان طلاق متاسفانه برای زنها نیست و دلیلش هم وجود یک قانونه 100% برده داریه که حق طلاق رو فقط به مردها میده! و در صورت عدم توجه به گفته های من فکر نمیکنم دیگه بشه کاری کرد.اما در انتها شما اگر احساس میکنین که به آخر خط رسیدید از همسرتون جدا بشین و مجزا زندگی کنین و اگر این امکان هم وجود نداره شما در منزل هرگونه سرویسی رو قطع کنید.این وضعیت شاید بالاخره در جایی قطع بشه…

http://Www.MansourGhiyamat.BlogSpot.Com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد